گلایه

ساخت وبلاگ
حتما کسی را تازگی ها در نظر داریلابد به غیر از من کسی را زیر سر داریدیگر سراغی از دل تنگم نمی گیریبا اینکه از حال پریشانم خبر داریبی طاقتی این روزها جایی دلت گیر استبو برده ام از شهر من قصد سفر داریبو برده ام از عطر مشکوک تنت شبهاجایی دگر عشقی دگر یاری دگر داریسردی زمستانی در این گرمای تابستانلبهای بی رنگ و نگاهی بی ثمر داریآهسته گفتی: دوستت دارم و از لحنتمعلوم شد از من کسی را دوست تر داری گلایه...
ما را در سایت گلایه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4sharbatin4 بازدید : 18 تاريخ : سه شنبه 24 بهمن 1396 ساعت: 9:50

حتما کسی را تازگی ها در نظر داریلابد به غیر از من کسی را زیر سر داریدیگر سراغی از دل تنگم نمی گیریبا اینکه از حال پریشانم خبر داریبی طاقتی این روزها جایی دلت گیر استبو برده ام از شهر من قصد سفر داریبو برده ام از عطر مشکوک تنت شبهاجایی دگر عشقی دگر یاری دگر داریسردی زمستانی در این گرمای تابستانلبهای بی رنگ و نگاهی بی ثمر داریآهسته گفتی: دوستت دارم و از لحنتمعلوم شد از من کسی را دوست تر داری گلایه...
ما را در سایت گلایه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4sharbatin4 بازدید : 24 تاريخ : سه شنبه 24 بهمن 1396 ساعت: 9:50

امروز صبح که اومدم کلی هیجان داشتم...خوب یک گام به 206 نزدیک میشم اگه بتونم رای های بیشتری جمع کنمهر چند صابری هم شانسش کم نیستچون از 3 تا همکار غایب دوتاشون اقا هستند...حیف مجبورم متین و باوقار برخورد کنموگرنه کلی سر و صدا راه مینداختم که چرا از این سه نفر رای گیری نمیکنند...هیجان درسته خوبهولی زیادیش هم ضرر دارهدروغ چراهیجان این رای گیری به کناراز صبح منتظر تماس امیرمبیمعرفت قهرش این بار خیلی جدیهچندبار خواستم زنگ بزنمولی بعد گفتم خوب چیمن که نمیتونم این عادت ترس رو از خودم دور کنمپس رفتارم یازم تکرار میشههمون بهتر که فعلا قهر باشه تا بتونم با خودم کنار بیام و تصمیم درست بگیرم..-----------------------------------------------بالاخره رای گیری انجام شد و در کمال ناباوری من هر سه رای رو گرفتمخودمم باورم نمیشدهمش فکر میکردم رای ها مال صابریهچون من زیاد برخوردم با همکارای اقام درست نبودهتازه صابری زبونی داره که نگووووووووووووووولی ظاهرا سابقه هم بی تاثیر نیست هاپس من رفتم برای یک چهارم نهاییشایدم فینالچون این جا دیگه مرحله اخره و فقط یک نفر برنده میشهاصلا هم رای گیری نیستتو این مرحله ملاکمدرکتشویقی ها..سابقهمقام های ورزشی و علمی و ارائه مقاله و از این چیزهاستدرسته امید ندارم برای 206ولی شنیدم تو این مرحله هم به اونهایی که اول نمیشنیه کارت هدیه میدنبازم بهتر از هیچیه دیگهصابری وقتی برای گلایه...
ما را در سایت گلایه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4sharbatin4 بازدید : 20 تاريخ : سه شنبه 24 بهمن 1396 ساعت: 9:50

و شعر عاشق را مجنون می کند..

شعر تو را تداعی میکند

شعر دل را به تپش می اندازد

شعر اشک را روان میکند

شعر  داغ نبودت را به رخ میکشد

شعر شعر شعر

و شعر...

شعر تویی که دوباره درونم جان میگیری

نوشته شده در شنبه هفتم بهمن ۱۳۹۶ساعت 19:48 توسط اف.شین|

گلایه...
ما را در سایت گلایه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4sharbatin4 بازدید : 13 تاريخ : دوشنبه 9 بهمن 1396 ساعت: 10:01

وقتی حالت بد

وقتی بغض داری

وقتی دلتنگی..

وقتی از عالم و ادم خسته شدی

یکی باید باشه

سرش داد بزنی

براش جیغ بکشی

مشتهات رو حوالش کنی

اخرش بکشه تو بغلش تو رو

اروم تو گوشت زمزمه کنه

چیزی نیست

همه چی درست میشه..

و تو نفس عمیق بکشی عطر وجودش رو

و اروم بشی...

نوشته شده در یکشنبه هشتم بهمن ۱۳۹۶ساعت 9:41 توسط اف.شین|

گلایه...
ما را در سایت گلایه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4sharbatin4 بازدید : 23 تاريخ : دوشنبه 9 بهمن 1396 ساعت: 10:01

دیشب رفعت و خانوادش اومدند خونمون و کلی صحبت کردند.. اصلا به حرفهاشون گوش ندادم چون برام هیچ اهمیتی نداشت.. فقط اخرش انقدر فهمیدم قرار شد قبل از هر اقدامی ازمایش بدیم تا مطمعن شیم مشکل خونی نداریم.. امروز صبح هم رفتیم ازمایش جوابش سه روز دیگه اماده میشه بازم مثل قبل از رفعت خواستم تو اداره حرفی در این مورد نزنه.. و جدا جدا رفتیم سرکار ... خداییش این پسر از چی من خوشش اومده؟ هر کی میبود با این همه سردی جا میزد ولی کماکان خوشحال و ذوق زده است و روزی چند بار بهم زنگ میزنه... تو چشاش برق میبینم یعنی عشق انقدر قدرت داره که هیچ بدی از طرفت سردت نکنه؟؟؟؟ حتمن داره دیگه.. سیمین خانم بالاخره بعد یک رو مرخصی تشریف اوردند و از نگاه ملتمس نسرین فهمیدم سرش رو خورده برای اینکه هم یه استراحت به فک سیمین بدم هم به گوش نسرین سیمین رو فرستادم بره دنبال ی سری امضاء که دو ساعتی تو اداره نباشه.. و وقتی از درستی کارم مطمعن شدم که نسرین با خستگی تمام ازم تشکر کرد.. صابری از صبح پکر و دمغه ولی خب خودش رو با کار سرگرم کرده... تو مهمونی سیمین هم متوجه بودم یه چیزیش هست نسرین که مستقیم به این موضوع اشاره کرد ولی خودش منکر شد و گفت خوبم.. وقتی خودش چیزی نمیکه من بشم کاسه داغ تر از آش.. حتمن عاشق شده نوشته شده در یکشنبه هشتم بهمن ۱۳۹۶ساعت 13:28 توسط اف.شین| گلایه...
ما را در سایت گلایه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4sharbatin4 بازدید : 37 تاريخ : دوشنبه 9 بهمن 1396 ساعت: 10:01

به هوای تو من تو خیال خودم بی تو پرسه زدممنو برد به همان شبی که به چشای تو زول میزدممن به دنیای تو با این احساس ناب عادت کردمبعد از آن شب سرد هر نگاه تو را عبادت کردمآه که نبودت به من آتش جان زدسوختم از این عشق که تو را بی وفا کردمن شدم آن کس که روم پی مستیقلب مرا تو شکستیدل به تو دادم که غمم برهانینشوی تو همان کس که به درد بکشانیکاش که شود باز که یه روز تو بیایی و بمانی حال که دگر که مرا تو نخواهیتو بگو چه کنم که هوایت برهد ز سرمتو ندانی که خود که تمام منیتو همانی که من نتوانم از یاد ببرمبعداز آن همه زخم که به جان من افتادتو به تسکین دل یار دگر بودیمن به جان بخریدم که بمیرمو امابرسی به کسی که به آن دل داده بودیآه که نبودت به من آتش جان زدسوختم از این عشق که تو را بی وفا کردمن شدم آن کس که روم پی مستیقلب مرا تو شکستیدل به تو دادم که غمم برهانینشوی تو همان کس که به درد بکشانیکاش که شود باز که یه روز تو بیایی و بمانی ترانه سرا : فرزاد فرخ نوشته شده در یکشنبه هشتم بهمن ۱۳۹۶ساعت 14:5 توسط اف.شین| گلایه...
ما را در سایت گلایه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4sharbatin4 بازدید : 34 تاريخ : دوشنبه 9 بهمن 1396 ساعت: 10:01

قدم زدیم تو برف..

عکس گرفتیم..

یخ زدیم 

دستاموتو دستاش گرفت و ها کرد

گرم نشدم 

کتش رو وو شونم انداخت بازم گرم نشدم 

اش داغ هم خرید طفلی ولی بی فایده بود..

تا اینکه 

تو رو دیدم که کتت رو شونه یکی دیگه 

دستت تو دست یکی دیگه

دارید باهم دیگه برا ادم برفی دنبال چشم و شال گردن میگردید...

گرما که هیچ تا مغز استخونم داغ شد..

سوختم 

کاش هیچ گرمایی این طوری نباشه

نوشته شده در یکشنبه هشتم بهمن ۱۳۹۶ساعت 22:51 توسط اف.شین|

گلایه...
ما را در سایت گلایه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4sharbatin4 بازدید : 13 تاريخ : دوشنبه 9 بهمن 1396 ساعت: 10:01

پنج شنبه از صبح درگیر بودم برای انتخاب لباس اخرشم یه کت و شلوار قرمز با یه تاپ سفید انتخاب کردم هم پوشیده بود هم شیک با خودم گفتم اگه مجلسشون مختلط بود کت رو در نمیارم  موهامم اتو کشیدم و صاف کردم و پشت سرم باز گذاشتم چون بلند و لخت هم بود خیلی خوب شده بود... قرار بود برم دنبال نسرین و ساعت هشت جلو در خونشون صابری هم منتظرمون بود خلاصه راس ساعت سه تایی شیک و اتو کشیده وارد منزل سیمین جون شدیم از اونجایی که قبلا چند باری رفته بودم با محیطش اشنا بودم خونه ویلایی نسبتا بزرگ و قشنگی داشتند خوب هم تزیینش کرده بودند بعد ورودمون من و نسرین راهنمایی شدیم به یه اتاق تا لباسامون رو تعویض کنیم و طبق حدسمون مجلس هم مختلططططططططططططططططط... پالتوم رو در اوردم ولی شالم رو نمیدونستم چیکار کنم .. نسرینم بدتر از من برا همین حالت شل و ول رو سر انداختیم و رفتیم بیرون جز من و نسرین چندتایی خانم مسن هم روسری داشتند... با نگاه صابری رو پیدا کردیم بچه چه لذتی میبرد نشسته بود و خانمهایی که میرقصیدند رو دید میزد.. تقریبا اول تا اخر مجلس رو ما سه تا به حرف زدن گذروندیم.. چقدر بد این مجالس که همکارها دعوت میکنند هر حرکتی ممکن برات شر شه.. عین این پیرزن، پیرمردها ، ساکت و اروم بعد شام از سیمین خداحافظی کردیم  رفتیم خونه... فکر میکردم همه خواب باشند ولی در کمال تعجب مامان منتظرم بود البته خیلی هم طول نکشید چون گلایه...
ما را در سایت گلایه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4sharbatin4 بازدید : 15 تاريخ : شنبه 7 بهمن 1396 ساعت: 17:27

من مستحق بهترین هام... وقتی می شود دقایق عمرت را با آدم های خوب بگذرانی چرا باید لحظه هایت را صرف آدم هایی کنی که با دلهای کوچکشان مدام درگیر حسادت ها و کینه ورزی های بچه گانه اند ...یا مدام برای نبودنت ، برای خط زدنت تلاش می کنند ...!!!نه ، همیشه جنگیدن خوب نیست ...این روزها فهمیده ام برای اثبات دوست داشتن ، برای به دست آوردن دل آدم ها ، برای اثبات خوب بودن نباید جنگید ...بعضی چیزها وقتی با جنگیدن به دست می آیند بی ارزش می شوند !این روزها نسخه ی فاصله گرفتن را می پیچم برای هر کسی که رنجم می دهد ...این را با خودم تکرار می کنم و می بخشمشان ....نه به خاطر اینکه مستحق بخششند ...تنها به این خاطر که " من مستحق آرامشم " ... نوشته شده در یکشنبه یکم بهمن ۱۳۹۶ساعت 13:21 توسط اف.شین| گلایه...
ما را در سایت گلایه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4sharbatin4 بازدید : 21 تاريخ : شنبه 7 بهمن 1396 ساعت: 5:57

اجازه هست بگویم: سلام ! حال شما ؟
که باز وصل شود سیم اتصال شما ؟

اجازه هست بگویم که باز دخترکی
نشسته بین ورق های آس فال شما ؟

سلام خوب ترین اتفاق ناممکن
که آتشم زده دریاچه ی خیال شما !

ببخش حضرت آقا ! ولی فقط یک بار
بگو نبودن من در دل زلال شما ،

به درد خورد ؟ دوای جنونتان شده است ؟
رسیده شد رطب اشتیاق کال شما ؟

...
زیاده عرض ندارم ؛ خدا نگه دارت ؛

گلایه...
ما را در سایت گلایه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4sharbatin4 بازدید : 8 تاريخ : شنبه 7 بهمن 1396 ساعت: 5:57

از صبح تا حالا بالای ده بار رفعت زنگ زده جواب ندادم پسر دیلاق یه خواستگاری اومده بعد برام جوری قیافه میگیره انگار همه کارمه والا......... از صبوری معذرت خواستم که به خاطر من تو دردسر افتاد و اون هم گفت اصلا نه مهمه و نه پشیمون ای مادرت به فدات تو انقدر فهمیده ای سیمین برامون کارت دعوت نامزدیش رو اورده اخر هفته پنج شنبه دعوتیم نسرین میگفت اگه من برم اونم میاد وگرنه چون کسی رو نمیشناسه بیخیال میشه نمیدونم اقایونی که دعوتند میان یا نه؟ موندم مجلسش چطوریه خودشم که خیر ندیده صبح کارتها رو اورده داده نسرین و رفته تا اخر هفته هم خانم نمیاد مجبورم لباس پوشیده انتخاب کنم از سیمین بعید نیست مختلط جشن بگیره به نسرین گفتم میریم کلی ذوق کرد بچم حالا تا اخر هفته وقت دارم فکر کنم چی بپوشم نوشته شده در دوشنبه دوم بهمن ۱۳۹۶ساعت 10:29 توسط اف.شین| گلایه...
ما را در سایت گلایه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4sharbatin4 بازدید : 3 تاريخ : شنبه 7 بهمن 1396 ساعت: 5:57

یه جاسوس تو ادارمون هست... حالا کاش تو کارش حداقل رسم امانت داری رو رعایت میکرد و گزارش هاش رو راست و واقعی میداد مشکل این دروغ گزارش میده و کل واحد رو بهم ریخته تمام همکارها سرد و یخی شدند جز یه سلام و خداحافظ هیچ ارتباطی با هم نداریم مایی که ناهارها رو با هم میخوردیم الان همه به هم مشکوکیم و این خیلی بد برای ادمی که بیشتر از نصف روز رو تو این محیط میگذرونه افسردگی و دلمردگی موج میزنه تو اداره ... کاش این همه قدرت و مقام مهم نبود تا به خاطرش دست به این کار کثیف(جاسوسی) بزنند...... دیروز یکی از همکارا رو با رسوایی جابجا کردند بهش تهمت فساد اخلاقی زدند کاش یک کم ادم تر باشیم... کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست نوشته شده در چهارشنبه چهارم بهمن ۱۳۹۶ساعت 11:40 توسط اف.شین| گلایه...
ما را در سایت گلایه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4sharbatin4 بازدید : 4 تاريخ : شنبه 7 بهمن 1396 ساعت: 5:57

حواست باشد که گاهی "اعتماد"تمامِ چیزیست که از یک آدم می ماندکه شکستنش یعنی مرگیعنی نابودییادت باشد هم آغوشی با هرکس افتخار نیستکه اگر ماندی پایِ آغوشِ یک عشقهنر کرده ای اگر ساختی دنیایت را میانِ بازوانِ مردیاگر باختی تمامت را برایِ چشمانِ بانوییهنر کرده ای ...به گند نکشید باورِ اینکه می شودهنوز هم عاشقانه کسی را از چهاردیواریِ خانه راهی کرد و ایمان داشت که هیچکسمیانِ راهبا نگاهِ او ؛ لبخند اوآشنا نیستجز #تو ...!#عادل_دانتیسم  نوشته شده در پنجشنبه پنجم بهمن ۱۳۹۶ساعت 0:0 توسط اف.شین| گلایه...
ما را در سایت گلایه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4sharbatin4 بازدید : 5 تاريخ : شنبه 7 بهمن 1396 ساعت: 5:57

امشب نامزدی سیمینه 

قرار شده من و نسرین و صابری بریم...

بقیه ناز کردند...

 برای هدیه هم پول گذااشتیم یه سکه بهار ازادی ببریم 

زحمت خریدشم با صابری

نه باید ارایشگاه بره نه وقت زیادی صرف لباس پوشیدنکنه 

من و نسرین نمیرسیم...

فقط ی کم مشکلم انتخاب لباس

نوشته شده در پنجشنبه پنجم بهمن ۱۳۹۶ساعت 7:17 توسط اف.شین|

گلایه...
ما را در سایت گلایه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4sharbatin4 بازدید : 2 تاريخ : شنبه 7 بهمن 1396 ساعت: 5:57

از مریضی که دلش در خطر تاراج استبه طبیبی که به بیمار خودش محتاج استنامه از من به تو ای دوست که دشمن شده ای!کاتب نامه به "شبلی" نکند "حلاج" است:السّلام ای که به من سنگ زدی، طعنه زدیچوبه ی دار من آغاز شب معراج استآب و آتش به هم آمیخته در نامه ی منکاغذ نامه برافروخته و مواج استهر چه را او بپسندد به سر خوبش بنه!بندگی در گرو داشتن این تاج استعمر، یک دایره ی فرضی و سرگردان بودهر که از دایره بیرون نرود اخراج است سید مهدی موسوی نوشته شده در دوشنبه دوم بهمن ۱۳۹۶ساعت 10:40 توسط اف.شین| گلایه...
ما را در سایت گلایه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4sharbatin4 بازدید : 9 تاريخ : سه شنبه 3 بهمن 1396 ساعت: 22:15

حتما کسی را تازگی ها در نظر داری
لابد به غیر از من کسی را زیر سر داری

دیگر سراغی از دل تنگم نمی گیری
با اینکه از حال پریشانم خبر داری

بی طاقتی این روزها جایی دلت گیر است
بو برده ام از شهر من قصد سفر داری

بو برده ام از عطر مشکوک تنت شبها
جایی دگر عشقی دگر یاری دگر داری

سردی زمستانی در این گرمای تابستان
لبهای بی رنگ و نگاهی بی ثمر داری

آهسته گفتی: دوستت دارم و از لحنت
معلوم شد از من کسی را دوست تر داری

گلایه...
ما را در سایت گلایه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4sharbatin4 بازدید : 6 تاريخ : سه شنبه 3 بهمن 1396 ساعت: 22:15

بگذار سر به سينه ي من تا كه بشنويآهنگ اشتياق دلي درد مند را شايد كه بيش از اين نپسندي به كار عشقآزار اين رميده ي سر در كمند را بگذار سر به سينه ي من تا بگويمتاندوه چيست، عشق كدامست، غم كجاست بگذار تا بگويمت اين مرغ خسته جانعمريست در هواي تو از آشيان جداست دلتنگم، آنچنان كه اگر بينمت به كامخواهم كه جاودانه بنالم به دامنت شايد كه جاودانه بماني كنار مناي نازنين كه هيچ وفا نيست با منت تو آسمان آبي آرامو روشنيمن چون كبوتري كه پرم در هواي تو يك شب ستاره هاي تو را دانه چين كنمبا اشك شرم خويش بريزم به پاي تو بگذار تا ببوسمت اي نوشخند صبحبگذار تا بنوشمت اي چشمه ي شراب بيمار خنده هاي توام ، بيشتر بخندخورشيد آرزوي مني ، گرم تر بتاب گلایه...
ما را در سایت گلایه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4sharbatin4 بازدید : 6 تاريخ : يکشنبه 1 بهمن 1396 ساعت: 21:10

حتما کسی را تازگی ها در نظر داری
لابد به غیر از من کسی را زیر سر داری

دیگر سراغی از دل تنگم نمی گیری
با اینکه از حال پریشانم خبر داری

بی طاقتی این روزها جایی دلت گیر است
بو برده ام از شهر من قصد سفر داری

بو برده ام از عطر مشکوک تنت شبها
جایی دگر عشقی دگر یاری دگر داری

سردی زمستانی در این گرمای تابستان
لبهای بی رنگ و نگاهی بی ثمر داری

آهسته گفتی: دوستت دارم و از لحنت
معلوم شد از من کسی را دوست تر داری

گلایه...
ما را در سایت گلایه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4sharbatin4 بازدید : 10 تاريخ : يکشنبه 1 بهمن 1396 ساعت: 21:10

از صبح تا حالا اصلا تمرکز ندارم تا میرم حواسم جمع کارم بشه رفعت زنگ میزنه هنوز بله رو نگرفته این مدلیه وای به روزی که بله بدم و عقد کنیم ازش خواستم تو اداره به کسی چیزی نگه و قبول کرده سیمین سرگرم نامزد بازیشه و صابری هم لجبازی میکنه کارها عقب و تنها کسی که خوب کار میکنه نسرین حتی خودمم اصلا پیشرفت نداشتم... امتحانات داره تمام میشه و منم باید این پایان نامه کوفتی رو زودتر تحویل بدم.. دیشب که به ازدواج فکر میکردم دوباره خاطره ها بهم حمله کردند.. کوچه تاریک مرد وحشی چاقو بیمارستان... بهم ریختم میدونم تا اخر هفته بدترم میشم دلم میخواد یه ارام بخش بزنم و راحت بخوابم تا هیچ کابوسی نتونه بیدارم کنه... نوشته شده در شنبه سی ام دی ۱۳۹۶ساعت 14:28 توسط اف.شین| گلایه...
ما را در سایت گلایه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4sharbatin4 بازدید : 3 تاريخ : يکشنبه 1 بهمن 1396 ساعت: 1:11